ஜƸ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒشاپرک های خیالیƸ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒஜ

دلنوشته ها.دیدنی ها و شنیدنی ها...

ஜƸ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒشاپرک های خیالیƸ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒஜ

دلنوشته ها.دیدنی ها و شنیدنی ها...

من عشق را دیدم

من در خونالود شدن غروب خورشید، عشق را را دیدم 
من در کنار میخکهای باغچه ،عشق را دیدم
من در لبخند تلخ دخترک ،عشق را دیدم
من در تار به تار گیتار شکسته ی کنار اتاق ،عشق را دیدم
من در حرف به حرف نامه مچاله شده کنار سطل ، عشق را دیدم
من حتی در شبنمی که عاشق برگ شده بود ،عشق را دیدم
قطره شبنمی که وقتی به خاطر جدایی از برگ گریه می کرد با اشکش یکی شد و 
روی خاک افتاد و در آخرین لحظات عمر کوتاهش به برگ نگاه می کرد که از فرورفتن تدریجی شبنم در خاک کمرش خمیده بود.



 پی نوشت: سلام خوبید؟

اومدم بگم تایتانیک رو با نام XXX  فقط عکس AAA دوباره راه انداختم گفته بودم می خوام پاکش کنم اما راستش حیفم میومد یکی از آشنایان هم پیشنهاد داد توش عکس بذارم حالا من هم تصمیم گرفتم فقط توش عکس بذارم اگه دوست داشتید یه سر اونجا بزنید.

انا انزلناه فی لیلة القدر

شبهای احیا یه حس جیبی دارم یه حسی که درونم غوغا می کنه شاید به یاد غوغای دل زینب می افتم به یاد غوغای کوفه، به یاد محراب خونینش 

یه جورایی دلم واسه خودم می سوزه شاید هم من واسه س دلم می سوزم. حسرت می خورم به یکسالی که از شبهای احیا رمضان سال گذشته گذشت ومن نمی دونم به عهدی که با خدا و قرآنش بسته بودم چه قدر پایدار موندم حسرت می خورم که به قول هایی که به خدا دادم شاید عمل نکرده باشم و اونوقته که من پر می شم از حسرت و افسوس...افسوس از ثانیه های که یکی یکی گذشتند و من خروار خروار با راحتی آنها را رها کردم به لحظه هایی که شاید خدا صدایم می کرد ومن صدایش را نشنیدم به درسهایی فکر می کنم که وارد فکر من شدند ولی فکر من آنقدر از گناه پر بود که به راحتی آنها را فراموش کرد به نشانه هایی که باید می دیم اما چشمانم بسته بود به حرفهایی که نباید می زدم به کارهایی که نباید می کردم به.....و من پر می شوم از الماس ، التماس به خدایم به او که همیشه با اینکه من پر از اشتباهم باز هم نگاهم می کند صدایم می کند و من الماس وار به درگاهش دعا می کنم..... 


پی نوشت: شبهای احیا که البته یک شبش گذشت یک شبش هم در حال سپری شدنه ما رو فراموش نکید خبببببب 
راستی فردا داریم می ریم مسافرت حالا یکی بگه ماه رمضون دوروز مونده به مدرسه ها مسافرت رفتنمون چیه ولی خب جایی که می ریم ارزش رفتنش رو خیلی بیشتر از این حرفا داره چون سال دیگه هم می خوایم اساس کشی کنیم به اون شهر بماند کجاست. همیشه آرزوم بود شبهای احیا اونجا باشم حالا امسال یه شبش رو اونجام چه قدر خوبه یه جورایی وقتی بهش فکر می کنم دلم ضعف می ره یه هفته ای هم بر می گردیم  البته اونجا کامپیوتر فک و فامیلمون هست من میام نظراتم  رو تایید می کنم و به بلاگم سر میزنم راستی یه عکس توی لینکهای روزانه گذاشتم یه سر بزنید

فعلا خداحافظ

التماس دعا......

خواب آرام

خواب آرام

به چشمانش نگاه می کنم 
حال که بیش از پیش به گرمی نگاهش احتیاج دارم
 حتی گوشه چشمی هم به من نمی اندازد
صدایش می کنم ابتدا در حده زمزمه
جواب نمی دهد
بلند تر صدایش می کنم
جواب نمی دهد
تمام نیرویم را در یک جا جمع می کنم و صدایش می کنم نه ....اینبار فریاد می زنم
اما لبهایش حتی به پهنای کوچکترین کلمه باز نمی شوند
با دستان پر حرارتم دستانش را می گیرم
سردی دستانش تا مغز استخوانم فرو می رود
باز به چهره اش نگاه می کنم
چقدر معصوم خوابیده
موهایش چه آرام و متین روی پیشانیش افتادند
حال چه ساده باید از او جدا شوم
آه این اشکهای لعنتی
اشکهایم هم نمی گذارند من تنها برای آخرین بار چهر اش را ببینم
انگار آنها هم با من سر جدال دارند.......

سلام فقط یه چیزی ایمیلی که قبلا نوشته بودم رو فراموش کنید اگه خواستید ایمیل بزنید به این آدرس بزنید لطفا : اmaryamdb_2009@yahoo.com  (آندرلاین)

اولین آپ

سلام خوبید ؟ نماز روزه هاتون قبول....

سری برم سر اصل مطلب اول از همه توی این اولین آپ می خوام خودم و وبلاگم رو یه جورایی معرفی کنم 

من مریم متولد 6 آبان 73 هستم این سومین وبلاگمه اولین وبلاگم در بلاگفا بود که یه چندماهی فقط برای آشناتر شدن با وبلاگ اونو ساختم بعد هم پاکش کردم دومین وبلاگم تایتانیک بود که شاید تا یکی دو ماه دیگه پاکش  کنم که نسبتا موفق بود و دوستان تایتانیکیم از این به بعد لطفا بیان اینجا
توی این وبلاگ من بیشتر دلنوشته هام رو می ذارم ولی اگه چیز خیلی جالبی هم دیدم یا اینجا می ذارم یا توی لینک های روزانه قرارش می دم اسم سایت های هم که من بیشتر مواقع ازشون استفاده می کنم می ذارم اونجا .پس هر چند وقت یک بار لینک های روزانه رو چک کنید با تبادل لینک و لوگو هم موافقم فقط کافیه بگین من با چه اسمی شمارو لینک کنم و شما هم من رو با نام ஜ *شاپرک های خیالی*ஜ لینک کنید 
راستی واقعا خوشحال می شم نظراتتون رو راجع به مطالب و فضای اینجا مخصوصا قالب و آهنگ بهم بگین

یه چیزه دیگه من اگه مطلبی رو خودم بنویسم دیگه زیرش اسمم رو نمی نویسم ولی اگه از جایی بود منبعش رو می نویسم پس لطفا شما هم اگه از مطالبی خوشتون اومد لطفا اون رو با ذکر منبع درج کنید.

**اولین مطلبی که واسه ی این وبلاگ آماده شده این متنه که اون رو توی معرفی وبلاگ قرار دادم**

نهایت آرزوی من اینست که دنیا سرزمینی باشد پر از عشق با آسمانی همرنگ با دل های مردم 
سرزمینی که ماه و خورشیدش بر سر شب و روز جدال نمی کنند
با نگاهایی پر از عشق و خالی از حسرت
 با چمنزارهایی همرنگ گلهای بهاری 
که لبریز اند از 
شاپرکهای خیالی....