شبهای احیا یه حس جیبی دارم یه حسی که درونم غوغا می کنه شاید به یاد غوغای دل زینب می افتم به یاد غوغای کوفه، به یاد محراب خونینش
یه جورایی دلم واسه خودم می سوزه شاید هم من واسه س دلم می سوزم. حسرت می خورم به یکسالی که از شبهای احیا رمضان سال گذشته گذشت ومن نمی دونم به عهدی که با خدا و قرآنش بسته بودم چه قدر پایدار موندم حسرت می خورم که به قول هایی که به خدا دادم شاید عمل نکرده باشم و اونوقته که من پر می شم از حسرت و افسوس...افسوس از ثانیه های که یکی یکی گذشتند و من خروار خروار با راحتی آنها را رها کردم به لحظه هایی که شاید خدا صدایم می کرد ومن صدایش را نشنیدم به درسهایی فکر می کنم که وارد فکر من شدند ولی فکر من آنقدر از گناه پر بود که به راحتی آنها را فراموش کرد به نشانه هایی که باید می دیم اما چشمانم بسته بود به حرفهایی که نباید می زدم به کارهایی که نباید می کردم به.....و من پر می شوم از الماس ، التماس به خدایم به او که همیشه با اینکه من پر از اشتباهم باز هم نگاهم می کند صدایم می کند و من الماس وار به درگاهش دعا می کنم.....
پی نوشت: شبهای احیا که البته یک شبش گذشت یک شبش هم در حال سپری شدنه ما رو فراموش نکید خبببببب
راستی فردا داریم می ریم مسافرت حالا یکی بگه ماه رمضون دوروز مونده به مدرسه ها مسافرت رفتنمون چیه ولی خب جایی که می ریم ارزش رفتنش رو خیلی بیشتر از این حرفا داره چون سال دیگه هم می خوایم اساس کشی کنیم به اون شهر بماند کجاست. همیشه آرزوم بود شبهای احیا اونجا باشم حالا امسال یه شبش رو اونجام چه قدر خوبه یه جورایی وقتی بهش فکر می کنم دلم ضعف می ره یه هفته ای هم بر می گردیم البته اونجا کامپیوتر فک و فامیلمون هست من میام نظراتم رو تایید می کنم و به بلاگم سر میزنم راستی یه عکس توی لینکهای روزانه گذاشتم یه سر بزنید
فعلا خداحافظ
التماس دعا......
سلام دوست عزیز خوبی؟
عید سعید فطر رو تبریک میگم
به امید قبولی طاعات و عبادات شما
دفتر عشق به روز شد
منتظرم
[گل][قلب][گل][قلب][گل][قلب]
چشمانم را باز کردم و تو را دیدم ، عاشقت شدم
اما تا یک لحظه چشمهایم را بستم دیگر تو را ندیدم......
[گل][قلب][گل][قلب][گل][قلب]
سلام دوست عزیز
وب گل سرخ با یک مناجات بروز شد
منتظر قدمهای پر مهرتان هستم
پایدار باشید
سلام دوست عزیز خوبی؟
عاشقانه تر از همیشه دفتر عشق به روز شد
منتظر حضور قشنگت هستم
شاد باشی[گل]
[قلب][قلب][قلب][قلب][قلب]
لحظه ای بنشین در کنارم ، بگیر دستهایم را ، در آغوش بگیر مرا...
به چشمهایم نگاه کن ، سرت را بر روی سینه ام بگذار
و به صدای تپش قلبم گوش کن...
دستم را درون موهایت میکنم، نوازشت میکنم ،
و برایت میگویم، حقیقتی شیرین!
[قلب][قلب][قلب][قلب][قلب]
[گل][گل][گل] http://daftareshghe.blogsky.com [گل][گل][گل]
سلام مریم جان
خوبی گلم؟
من آپیدم
خوشحال میشم بیای پیشم